جدول جو
جدول جو

معنی شبکه دار - جستجوی لغت در جدول جو

شبکه دار
هر چیزی که دارای شبکه باشد آنچه که روزنه های شبکه مانند داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
شبکه دار
شبکه ای، مشبک
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ رَ دَ / دِ)
آنکه بر تن جدری دارد، آنکه بر اندام تاول دارد
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ خوَ / خُ رَ)
دارندۀ شیشه:
زمین از ترکتازی او غباری
فلک از کار دانش شیشه داری.
صائب
لغت نامه دهخدا
(اُ فُ)
نگهبان و مربی مرغان شکاری، صیاد. (فرهنگ فارسی معین) : چون فرسنگی دو رفتند این سه تن بر بالا ایستادند با کدخدا و من و... را با شکره داران گسیل کردند صید را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 220). به وقت مراجعت سلطان از سومنات یکی از شکره داران او اژدهایی بزرگ را بکشت. (تاریخ جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
ذاکر. (شرفنامۀ منیری). عابد و متذکر. (ناظم الاطباء) ، مستغفر. (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ خوَرْ / خُرْ)
شیوه دارنده. دارای سبک و طریقۀ خاص در هنر، اهل حرفت و صناعت و کاریگر و دارای هنر و پیشه ور. (ناظم الاطباء). هنرمند و صاحب فن و کمال. (آنندراج) ، چست و چالاک، کارآزموده و کارگزار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَ چِ دَ / دِ)
شاخ ور. با شاخه
لغت نامه دهخدا
تصویری از سکه دار
تصویر سکه دار
شاه استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبله دار
تصویر آبله دار
آنکه بر اندام آبله دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبحه دار
تصویر سبحه دار
ذاکر، عابد و متذکر، مستغفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکره دار
تصویر شکره دار
نگهبان و مربی مرغان شکاری، صیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکره دار
تصویر شکره دار
((ش کَ رَ))
نگهبان و مربی مرغان شکاری، صیاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
متفرّعةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
Forked
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
fourchu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
gegabelt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
tawi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
раздвоенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
شاخہ دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
শাখাযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
แยกออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
分岐した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
çatallı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
роздвоєний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
מסועף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
갈라진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
bercabang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
vertakt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
bifurcado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
biforcato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
bifurcado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
分叉的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
rozwidlonny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شاخه دار
تصویر شاخه دار
शाखायुक्त
دیکشنری فارسی به هندی